آکوستیک اتاق۱.

 بسیاری از مواقع موسیقی را در داخل اتاق یا سالن گوش می دهیم تا در محیط باز، بنابراین آشنایی با قوانین آکوستیک و نحوه انعکاس صوت در محیط بسته می تواند تاثیر بسیار زیادی در نحوه استفاده صحیح از امکانات اطاق یا سالن برای بدست آوردن بهترین کیفیت داشته باشد. در نظر داریم طی چند نوشته به موضوع آکوستیک اتاق بپردازیم، هر چند این مباحث ممکن است بیشتر جنبه فیزیکی داشته باشد اما یقینآ برای علاقمندان به موسیقی می تواند مفید باشد.

شاید فکر کنید برای اجرای موفق یک موسیقی تنها نیاز به سازهای خوب، نوازندگان ماهر و یک رهبر خوب است، اما متاسفانه این گونه نیست و این موضوعی نیست که دست اندرکاران موسیقی اخیرآ به آن رسیده باشند. در یک اجرای خوب موارد زیر باید رعایت شود :

- شنونده باید صدای تمامی سازها و احیانآ خوانندها را با یک بالانس متعادل بین آنها بشنود.
- هر یک از خواننده یا نوازنده ها باید بتوانند اجرای خود و دیگران را به وضوح بشنوند.
- میزان طنین یا انعکاس صدا در سالن باید بگونه ای باشد که نه تنها مزاحمتی برای موسیقی نداشته باشد، بلکه بر کیفیت اجرای موسیقی بیفزاید.
- صداهای اضافی از بیرون یا آنها که احیانآ توسط تماشاچیان و شنوندگان ایجاد می شود نباید تاثیری بر اجرای کلی داشته باشد.
- صدای سالن ، حتی المقدور نباید به بیرون از آن نفوذ کند.

موارد بالا کم و بیش می تواند برای هنگامی که در منزل به موسیقی گوش می دهیم نیز صادق باشد. برای رسیدن به چنین ایده آلی لازم است تا قبل از همه با قوانین و نحوه انعکاس صوت در یک فضای بسته کمی آشنا شویم.

انعکاس صوت در یک اتاق
به شکل اول نگاه کنید. فرض کنید که در نقطه قرمز رنگ یک منبع صوتی وجود دارد که می تواند بلندگوهای یک دستگاه پخش، نوازنده یک ساز، خواننده و یا یک ارکستر باشد. برای سادگی بررسی فرض می کنیم نسبت منبع صوتی به فضای اتاق آنقدر کم است که می توان آنرا یک منبع نقطه ای صوت در نظر گرفت.

شنونده در نقطه سبز رنگ قرار دارد. حال فرض کنید که در یک لحظه این منبع صوتی، صوتی را تولید کند، کوتاه ترین فاصله میان منبع صوتی و شنونده خط سبز رنگ است که با مسیر a نمایش داده شده است. بدیهی است شنونده ابتدا این صدا را خواهد شنید.

Sound Energy
انرژی انعکاسهای صوت با توجه به مسیری که طی می کنند بتدریج کاسته می شود.

از فیزیک دبیرستان بخاطر داریم که امواج صوتی هنگام برخورد به موانع با زاویه تابش نسبت به خط مماس بر نقطه برخورد بازتابیده خواهند شد. بنابراین همانطور که در شکل مشاهده می کنید به دلیل اینکه این اتاق دارای چهار دیوار است، چهار باز تابش داریم که همان صوت تولید شده را پس از طی مسافت طولانی تری به گوش شنونده می رسانند. این انعکاسها با حروف b , c , d و e نمایش داده شده اند.

سرعت صوت در هوا از رابطه تقریبی زیر می توان محاسبه کرد :

C = (331.5 + 0.6 T) m/s

که در آن C سرعت صوت به متر بر ثانیه و T درجه حرارت محیط بر حسب درجه سانتیگراد است. بنابراین با فرض ثابت بودن دمای اطاق در تمام نقاط می توان سرعت بازتابش های مختلف صوت از منبع به سمت شنونده را یکسات فرض کرد.

همچنین می دانیم که انتشار صوت در محیط به دلیل وجود مقاومت هوا بتدریج باعث کمتر شدن انرژی آن می شود. به عبارت دیگر هرچه از منبع بیشتر دور شویم انرژی صوتی کمتر خواهد شد.

بنابراین مشخص است که بازتابشهایی از منبع اصلی صوت که مسافت بیشتری را برای رسیدن به گوش شنونده طی می کنند؛ اولآ دیرتر به گوش شنونده می رسند و ثانیآ حامل انرژی کمتری هستند.

برای مثال به شکل دوم نگاه کنید، منبع صوتی در لحظه صفر تولید صوت می کند، شنونده در لحظه Ta آنرا با بیشترین قدرت می شنوند و انعکاسهای بعدی را بتدریج ضعیفتر و دیرتر در دیگر لحظات خواهد شنید. در نوشته های آتی راجع به انعکاسهای متوالی، Reverb و دیگر خصوصیات آکوستیکی صحبت خواهیم کرد.

از چه آکوردی به چه آکوردی بریم؟

یادم میاد اون قدیم ها که موسیقی رو تنها نوازندگی میدونستم همیشه فکرمیکردم که بابا جون آخه چطوری میشه فهمید که برایaccompaniment یک ملودی از چه آکوردی به چه آکوردی بریم. اغلب هم دیده بودم با هر شعری این رفقای گیتاری من همینطوری آکورد میگرفتند, خب حقیقتش اینه که گیتاریست های غیر کلاسیک خیلی گوش حساس و دقیقی دارند و راحت میتونند گوشی کار کنند. همینطور اگه پیانیست گوشی باشید, ولی خب معلوم بود که این طوری نیست و حتما" پشت این توالی آکوردها باید یک حکمتی باشه.

رفتم سراغ هارمونی کلاسیک خب یه چند تا کتاب هارمونی خوندم دیدم او اه چقدر قوانین عجیب غریب راجع به پیوند آکورد ها داره. از اینکه در پیوند آکورد ها اگر نت مشترک یکی بود اینکار رو بکنید اگر نبود اینکار, نمیدونم حرکت اکتاو موازی بشدت بد صداست و اینکه از حرکت پنجم موازی حتی المقدور پرهیز بشه و این حرکت خوبه ای یکی بده, این فاصله که اصلا" و .... اوایل چون اینها رو طوطی وار میخوندم فکر میکردم همه شون مزخرف و بی خود هستند. بعدها که درک بهتری از موسیقی پیدا کردم حتی سبک و علاقه ام به سمت Jazz گرایش پیدا کرد دیدم ای بابا خیلی از این حرفهایی که توی Jazz داریم پشتش همین حرفهار هارمونی کلاسیک هستش.

خب طفره زیاد نریم, بریم سر اصل موضوع, وصل آکوردها در عین حالی که دارای قوانین متعدد هستش میتونه بی قاعده هم باشه. بتهوون میگه "هیچ قانونی نیست که در موسیقی برای زیباتر کردن آن نشه زیرپاش گذاشت" یا دوک الینگتون آهنگ ساز و نوازنده پیانو Jazz میگه "آهنگ خودتون رو بزنید اگه دیدید خوب صدا میده درگیر قانون و مقررات موسیقی نباشید". بگذریم سعی میکنم تو دو سه تا بحث قوانین اصلی این کار رو برای شما بیارم.

Circle5.gif


مهمترین توالی آکوردی که توی تمام سبکهای موسیقی مفید هست چیزیه که بهش دایره پنجم ها یا Circle of the fifths میگند. یه دایره بکشید و به دوازده قسمت تقسمش کنید. توی یکی از قسمتها نت C رو بگذارید بعد در یک جهت مثلا" در جهت عقربه های ساعت با فاصله های پنجم به پنجم خونه های بعدی رو پر کنید. یعنی اینطوری C,G,D,A,E,B,F#,C#,G#,D#,A#,F,C میبینیم که گام کروماتیک رو یه چرخ میزنیم و دوباره به C میرسی. همینطوری اگه عقب هم بریم همین میشه. به شکل بالا دقت کنید.

اینرو هم داشته باشید که هر گام ماژور یک مینور نسبی داره که یک سوم کوچک پایین تر از خودشه. پس برای C داریم Am یا برای E داریم Db و ... اگر اینها رو هم توی دایره بکشیم. میتونیم از ترکیب مختلف آکوردهای ماژور یا مینور استفاده کنیم. حالا شروع کنید روی ساز خودتون با آکورهای ساده مثلا" ماژور دایره رو از C بزنید تا دوباره به C برسید میبینید که بدون اینکه احساس حل نشدن یا رو هوا موندن هارمونی برای شما بوجود بیاد یه progression خوب از آکوردها دارید. اگه یک کمی ذوق و سلیقه داشته باشید میتونید روی همین progression ملودی های بسیار زیبا سوار کنید. خب حالا یک کمی کارهای جالب دیگه میتونید یک تکه از این دایره رو برید و برگردید با ترکیب دلخواه (البته نه خیلی) از ماژور و مینور مثلا" C,F,C,G,C یا C,Dm,C,G و ... قاعده های دیگری هم هست که بتدریج راجع به آنها صحب خواهم کرد و خواهید دید که هر نت موسیقی که جلوی خودتون میگذارید میتونید با چهار , پنج تا قانونی که بلدید تحلیل کنید. شوخی نمی کنم حمین الان برید و حتی شده کارهای بزرگان رو جلوی خودتون بگذارید به حرف من میرسید. همین سونات معروف دو ماژور موتزات اولش رو نگاه کنید C,G,C هستش.

آکوردهای هفتم ساده شده.

تا سال 1940 اغلب پیانیست های Jazz از متدی که بنام oom-pah معروف بود برای همرای ملودی دست راست یا موسیقی استفاده میکردند. اما در این زمان Bud Powell (یکی از پیانیست های مشهور Jazz) روش دیگری برای همراهی بکار برد که بتدریج موسیقی Jazz را متحول کرد. به شکل زیر دقت کنید، نوازنده برای همراهی آکورد C7 با روش oom-pah اینگونه عمل میکند.
SSC1.GIF




oom-pah خیلی به قطعات حالت رگ تایم میده و اونها رو بسیار ریتمیک میکنه چیزی که اصلا" بدرد cool Jazz نمیخوره. از آنجایی که یک Jazzist پیانو معمولا" با کمک یک کنترباس اجرا میکنه، Bud Powell تصمیم گرفت که از روش دیگری که به Simplified Seventh Chords معروف شده استفاده کنه. او خیلی ساده در همراهی با ملودی تصمیم گرفت فقط دو نت از آکورد رو اجرا کنه. به شکل زیر دقت کنید آکورد میزان اول میتونه هم Cm7 باشه هم C7 یا برای گرفتن آکورد Cm6 دیگه لازم نیست نتهای دو، می بمل، سل و لا رو باهم بگیریم که صدای خیلی شلوغی داره، میتونید خیلی ساده Eb و A رو بگیرید. که البته این آکورد میتونه نمایش دهنده F7 هم باشه. یا در میزان سوم که نتهای دو و لا میتونند نمایش دهنده آکوردهای C6 یا F یا D7 و ... هم باشند.
SSC2.GIF




این voicing آکوردها امروزه به مراتب بیشتر استفاده میشه و اغلب Jazzist های پیانو از اون استفاده میکنند. از مزایای دیگر اون اینکه وصل آکورد ها به هم دیگه معمولا" خیلی ساده تر میشه بخصوص که بخواهیم از طریق دایره پنجم آکوردها رو بهم وصل کنیم. نگاه کنید:
SSC3.GIF





زیبایی شگفت انگیزه این روش تو خماری گذاشتن گوش آدمه. چرا که گوش معطل میمونه که آقا جان این آکورد اصلا" مینوره یا ماژور یا اصلا" پایه این آکورد چیه. اینه که این voicing حس خاصی به قطعات میده و فضا سازی عجیبی توی قطعات ایجاد میکنه. شاید جای گفتن نداشته باشه که یک پیانیست Jazz هیچ وقت آکوردهای بالا رو سر ضرب نمیزنه و به سلیقه خودش اونو به وسطهای میزان بخصوص در ضد ضربها منتقل میکنه.