ریتم در موسیقی Jazz - قسمت سوم.

 
Swinging به معنی تغییر و تحول
در کشش نتها هنگام اجرا است.

در مطالب قبل گفتیم مهمترین عاملی که به یک قطعه موسیقی فضای Jazz را القا می کند ریتم و نحوه اجرای آن موسیقی توسط نوازنده است.

همچنین بررسی کردیم عامل اصلی بوجود آمدن Groove موسیقی جز، نت های چنگی هستند که با حس نوازنده بصورتهای مختلف اجرا می شود. حال در ادامه بحث ریتم در موسیقی جز به بررسی موضوع Phrasing خواهیم پرداخت.

هنگام تعریف ریتم در موسیقی جز به اصطلاح مهمی بنام "swing" یا "swinging" برخورد می کنیم. بدون توجه به سبک موسیقی سوئینگ، نکته مهم در اجرای یک قطعه موسیقی جز تغییر دادن و یا کم و زیاد کردن کشش نتها - بخصوص نتهای چنگ - توسط نوازنده است. این پیچ و تاب دادن نت های چنگ کاملآ بستگی به حس و درک نوازنده از موسیقی دارد که به آن swinging گفته می شود.

دقت کنید برخلاف ملودی و هارمونی که با توجه به آنچه روی کاغذ نوشته شده بسادگی قابل تشخیص هست، تغییراتی که نوازنده برای بوجود آوردن فضا یا Groove جز در موسیقی اعمال می کند، بسادگی قابل بیان کردن نیست. اما براحتی می توان گفت که کدام اجرا حالت swinging ندارد. کافی است نوازنده عین نتهای ملودی را اجرا کند و بخصوص نتهای چنگ را با کشش مساوی مطابق آنچه روی کاغذ نوشته اجرا کند.

جمله بندی یا Phrasing
همانطور که می دانید هنگام خواندن یک جمله می توان با استفاده از ریتم، لحن، بالا و پایین کردن شدت صدا، تغییر نقاط تکیه و ... جمله را آنقدر دستخوش تغییرات کنیم که حتی معنی آن تغییر کند. مثلآ در بیان جمله "از شما متشکرم" می توان هم حس ادب و احترام را در آن گنجاند و هم حس بی ادبی! در اجرای موسیقی نیز به همین طریق با موضوعی بنام جمله بندی طرف هستیم. هرچند این اصطلاح خیلی کلی است اما با تغییر جمله بندی می توان احساسی را که از یک موسیقی بوجود می آید کاملآ متفاوت جلوه داد.

جمله بندی در موسیقی Jazz به عوامل مختلفی مربوط می شود که در اینجا سعی می کنیم مهمترین آنها را تشریح کنیم.

Articulation
با استفاده از خطوط اتصال بر روی ملودی می توان روشهای
مختلفی از اجرای آنرا مشخص کرد اما این خطوط برای بیان
لحن و احساس کافی نیستند.
Articulation
هر چند در فارسی شاید نتوان اصطلاحی معادل معنایی که ما در موسیقی از این لغت اسنتباط می کنیم پیدا کرد، اما نزدیکترین معنی شاید همان "لحن" باشد. اگر ساده نگاه کنیم Articulation چیزی جز روشی که یک نت موسیقی نواخته می شود، نیست. صفت هایی مانند "با آرامش"، "با عجله"، "با دقت"، "با شیطنت"، "پیوسته و بهم چسبیده"، "تفکیک شده" و ... در اجرای نتها می تواند این خصیصه را بیشتر توصیف کند.
اصطلاحات جا افتاده در موسیقی کلاسیک مانند استاکاتو (Staccato) یا لگاتو (Legato) تا حدی می توانند بیانگر لحن اجرای موسیقی یا همان Articulation باشند، اما اگر کمی فکر کنیم که میان این دو چه طیفی از اجراها می تواند قرار گیرد خواهیم دید که زبان نوشتاری موسیقی چقدر در بیان احساس توسط علامت های متداول، دارای ضعف است. بخصوص که در موسیقی Jazz نوازنده باید اغلب در میان این دو مرز حرکت کند.

نکته دیگری که باز در موسیقی جز به هنگام اجرای یک نت ارزش پیدا میکند، میزان علاقه نوازنده به اجرای زود هنگام و حمله ای یک نت از کم تا زیاد است. یعنی علاقه نوازنده به اینکه نت را با نجابت و سر فرصت اجرا کند و یا اینکه نه خیلی خشن و سریع از آن بگذرد.

خصیصه Articulation می تواند کاملآ منحصر بفرد و شخصی باشد بعنوان مثال اگر به اجراهای چارلی پارکر دقت کنیم خواهیم دید که او علاقه بسیاری به اجراهایی دارد که بیشتر به سمت لگاتو می رود تا استاکاتو و برعکس کارهای تلونیوس مانک در این طیف بیشتر به سمت استاکاتو است تا لگاتو.

فراموش نکنید هرچند بکوشیم با مثال و توضیحات Articulation موسیقی Jazz را شرح دهیم، اما هیچ چیز به اندازه گوش دادن به موسیقی Jazz نمی تواند شما را با Articulation خاص موسیقی Jazz آشنا کند.(ادامه دارد ...)


ریتم در موسیقی Jazz - قسمت دوم.

در مطلب قبل به این نتیجه رسیدیم که آنچه برای هر نوازنده یا خواننده موسیقی جز مهم است و به نوعی مشخص کننده تفاوت های او با سایر هنرمندان هم ردیف خود می شود روشی است که وی برای متصل کردن نت های مختلف به یکدیگر با استفاده از کشش ها و سکوتهای مختلف اختیار می کند.


Groove اصطلاح نسبتآ جدیدی است در موسیقی که بسیار متداول شده و بیان کننده درک و احساس از ریتم یک سبک خاص موسیقی است. هنگامی که قسمتی از یک قطعه موسیقی تکرار میشود، این نوع آرایش از موسیقی، احساس خاصی را در انسان پدید می آورد، این احساس چیزی جز درک از ریتم نیست که به آن Groove گفته می شود.

برای مشخص شدن بیشتر در حالت خاص می توان به موسیقی هایی توجه کنید که انسان را به حرکت و یا حتی رقص وا می دارند. هر یک از آنها Groove خاصی دارند و حس خاصی را در شما ایجاد می کنند. چه این موسیقی یک والس یا مازورکای مربوط به قرن 18 باشد چه یک قطعه Techno مربوط به قرن 21، آنچه مسلم است بدون توجه به حرکت ملودی هر یک از این سبک موسیقی ها احساس متفاوتی در انسان بوجود می آورند. باید اشاره کرد که Groove در یک موسیقی به ریشه های عمیق و معنایی هر سبک خاص موسیقی و یا دوره موسیقی باز می گردد و بدیهی است که موسیقی Jazz نیز Groove مخصوص به خود دارد.

اگر درک درستی از Groove پیدا کرده باشید، باید بدانید که مشخصآ حسی که از یک مازورکا به انسان دست می دهد با حسی که از یک قطعه Techno بدست می آید یکی نیست، این تفاوت حس بیشتر از آنکه به فرکانس یا pitch نت ها مربوط شود به کشش آنها و نحوه بکار بردن سکوت در میان آنها برمی گردد.

موسیقی Jazz هم به نوبه خود دارای Groove مخصوص به خود است. مشخصه مهم این Groove حضور نت های چنگ (یک هشتم) در غالب قسمتهای موسیقی است، هر چند از لحاظ اجرایی ممکن است نوازنده به هیچ وجه این نت ها را بصورت نت چنگ - آنگونه که در موسیقی کلاسیک بکار برده می شود- اجرا نکند، چرا که در اینصورت موسیقی Groove یا فضای Jazz را ایجاد نمیکند. عامل مهم دیگر که Groove خاص جز را بوجود می آورد، تاکیدی است که نوازنده به دلخواه خود بر روی نت های خاص می دهد. این تاکید اغلب بر روی ضربهای ضعیف یک میزان انجام می گیرد.

Jazz eighth note
تعابیر متداولی که که نوازندگان جز از نتهای چنگ دارند
البته استفاده از نت های چنگ در موسیقی Jazz به این معنی نیست که نوازنده یا آهنگساز از سایر نتها استفاده نمی کند بلکه بیشتر به این معنی است که تاکید و فراوانی استفاده از این نتها در موسیقی Jazz به مراتب یشتر از سایر نت ها است ضمن آنکه یک نوازنده یا خواننده جز، این نت ها را با توجه به احساس خود ممکن است به هریک از صورتهایی که در شکل نشان داده شده است بنوازد یا بخواند.

به نحوه استفاده از نتهای چنگ در این قطعه که اجرایی از کیت جرت است گوش کرده دقت کنید که چگونه نت های چنگ در مقاطع مختلف موسیقی احساس مختلف را بیان می کنند که حاصل کار Groove موسیقی جز است.

باید توجه داشت با وجود آنکه در سازهای مختلف تکنیک های مختلفی برای بیان و اجرا نت های چنگ بصورت Jazz وجود دارد، اما حاصل کار یک نوازنده جز جدای از آنکه ساز آن چه باشد، Groove خاصی ایجاد می کند. یک پیانیست باید با حرکت و جابجایی مناسب انگشتان خود حس جز را در موسیقی پدید آورد و یک نوازنده ترومپت یا سکسیفون باید با استفاده از زبان و دم خود این حس را بوجود آورد. (ادامه دارد ...)

ریتم در موسیقی Jazz - قسمت اول.

 
Jazz : بیان پیام آهنگ ساز و احساس نوازنده
هنگامی که شما به موسیقی گوش می دهید المانهای بسیاری دست به دست هم می دهند تا سبک و نوع موسیقی را مشخص کنند. از رنگ آمیزی سازها گرفته تا مشخصه های ملودی، هارمونی، ریتم و ... موسیقی Jazz نیز از این قاعده مستثنا نیست، اما ممکن است تعجب کنید اگر بدانید که به نظر بسیاری از اهل موسیقی، آنچه در موسیقی در Jazz مهمتر از قطعه نوشته شده روی کاغذ است، به نحوه اجرای قطعه توسط نوازنده بر می گردد و در این میان از مهمترین عاملی که موسیقی Jazz را از سایر سبک های موسیقی متمایز می نماید گونه های متنوع و خاص ریتم است که نوازنده با توجه به سلیقه خود در اجرا از آنها یاری می جوید.

اگر اجراهای مختلف یک سونات موتزارت که توسط نوازندگان برجسته پیانو اجرا شده است را گوش کنید، به سختی می توانید تشخیص دهید که هریک را چه کسی نواخته است، چرا که اصالت در موسیقی کلاسیک بر آن است که نوازنده دقیقآ آنچه مصنف در روی کاغذ نوشته شده اجرا کند. در مقابل اگر اجراهای مختلف قطعه In a Sentimental Mood از دوک الینگتون (Duke Ellington) را گوش دهید بسادگی می توانید مشخص کنید که کدام اجرا از چارلی پارکر (Charlie Parker) است و کدام سونی رولینز (Sonny Rollins).

باید توجه کرد که نمود اعمال و نفوذ احساسات نوازنده Jazz در ساز بیش از همه در ریتم شکل می گیرد، هرچند بدون شک Articulation و نوانس ها نیز تاثیر خود را بر سبک و شیوه نوازندگی خاص یک نوازنده Jazz می گذارند.

Marc Cohn
چرا اجراهای سولوی چارلی پارکر ما را به یاد
موسیقی Jazz می اندازد؟
بداهه نوازی (Improvise) از قرنها قبل از تولد Jazz در موسیقی کشورهایی مانند هند و ایران وجود داشته است، به بیان دیگر نباید فکر کنیم که گرفتن یک ایده موسیقی - که از طریق گوش یا پارتیتور بدست می آید - و نواختن جملات موسیقی از روی ایده گرفته شده، چیزی نیست که Jazz آنرا به عالم موسیقی معرفی کرده باشد. اما می توان در یک کلام مجموع عواملی که بداهه نوازی در موسیقی Jazz را از سایر بداهه نوازی ها متمایز می سازد، "علمی بودن" این سبک از موسیقی نامید. بدیهی است که احاطه علم بر موسیقی Jazz از سابقه طولانی موسیقی کلاسیک - به معنی عام - در اروپا و آمریکا گرفته شده است.

یک نوازنده Jazz با وجود آنکه دست بازی در اجرای قطعات مختلف دارد اما در ورای این آزادی محدودیت هایی علمی در زمینه کاربرد ملودی، ریتم و هارمونی را باید مد نظر داشته باشد.

چنانچه یک نوازنده سولو با ساز خود شروع به نواختن ملودی یک قطعه بنماید شما بسادگی می توانید تشخیص دهید که "آیا این قطعه در دسته بندی Jazz می گنجد یا خیر؟" برای مثال فرض کنید اجرای سولو Autumn Leaves از چارلی پارکر را گوش می دهید. می خواهیم به این نکته اشاره کنیم که مهمتر از هارمونی که در بسیاری از سبک های Jazz بر اساس آن موسیقی ساخته شده و استوار است، ریتم عامل موثر تری در دادن شخصیت Jazz به یک قطعه موسیقی است.

اما کمی راجع به ریتم، برخلاف سبک کلاسیک در یک قطعه موسیقی Jazz مثلآ یک سوئینگ 4/4 تاکید نوازنده - و سایر اعضای گروه - عمومآ بر روی ضربهای دوم و چهارم است به بیان دیگر این ضربها نسبت به ضربهای یک و سه برتری استفاده دارند. دقیقآ برخلاف آنچه بصورت طبیعی - همانند موسیقی کلاسیک - انسان انتظار آنرا دارد. به همین خاطر است که یک قطعه سوئینگ معمولآ واکنش حرکتی انسان را بر می انگیزد و نمی گذارد که شنونده آرام سرجای خود بنشیند. (ادامه دارد ...)