هنر و موسیقی انسان نئاندرتال ، قسمت اول.

در این قسمت شما با انسان نئاندرتال و شیوه زندگی آن آشنا می شوید و در قسمت دوم با جایگاه هنر و موسیقی در زندگی آنها.

مقدمه : از دیدگاه دیرین شناسی ، قبل از 100،000 سال و تا حدود 30،000 سال پیش گونه ای از انسان میزیست که دارای اختصاصات اندام شناسی ، ژنتیکی و انسان شناختی متفاوت با انسان امروزی Homo sapien sapiens بوده است. فسیل Homo sapiens neanderthalensis یا همان انسان نئاندرتال برای اولین بار در سال 1848 در غاری از ناحیه جبل الطارق مراکش و سپس در سال 1856در غاری در دره Neander در شهردوسلدورف آلمان کشف گردید.

از سال 1858 تاکنون بقایای 350 انسان نئاندرتال (مرد ، زن و کودک) در83 نقطه مختلف از جمله در غارهای کشورهای بلژیک ، فرانسه ، ایتالیا ، اسپانیا ، کروواسی ، عراق ، فلسطین ، ازبکستان و شبه جزیره کریمه (اوکراین) کشف گردیده است. ایران نیز بر اساس یافته های دیرین شناسی در مناطق مختلف مانند بلوچستان (آثاری باقدمت 80 تا 100هزار سال پیش) و غارهای کمربند و تویو در نزدیکی شهر بهشهر (چهار اسکلت با قدمت70هزار سال پیش) محل زیست انسانهای نئاندرتال بوده است.

اختصاصات آناتومیک : این انسان دارای چهره ای خشن ، بدنی پرمو ، جمجمه پهن ، پیشانی کوچک و عقب رفته ، قوسهای ابرویی بسیار بزرگ ، حدقه چشم نسبتا درشت ، بینی دراز و رشد کرده ، آرواره های بزرگ و تقریبا بدون چانه بوده است. ظرفیت جمجمه او حدود 1425 سانتیمتر مکعب بوده است.(شکل2) چنین جمجمه ای با جمجمه همه نژادهای انسانهای کنونی تفاوت بسیار دارد.این جمجمه به علت کمی عرض و تخت بودن از نوع جمجمه های ابتدایی است. از طرفی به دلیل عدم تکامل در اعضای صوتی به احتمال زیاد به طور ناقص می توانست تکلم نماید.

Neandertal man
نقاطی که آثاری از انسان نئاندرتال یافت شده است
بلندی قامت او حدود 160 سانتیمتر و کمی خمیده بوده است . با اینحال در بین انسانهای نئاندرتال نیز می توان نژادهای مختلف تشخیص داد : گروهی با اختصاصات نسبتا ابتدایی و گروهی که دارای اختصاصات تکامل یافته تری بوده اند.

شیوه زندگی : همواره به دلیل ساختار آناتومیک انسان نئائدرتال گمان بر این بوده است که این انسان از تمدن ، هنر و ارتباط انسانی بی بهره بوده است. با اینحال باگذشت زمان و با اکتشافات جدید این دیدگاه درحال منسوخ شدن می باشد. با یافت شدن آثار دستی ، ابزارها و سایر مظاهرتمدن توسط دیرین شناسان و یاستان شناسان ، به این باوررسیده ایم که این انسان برخلاف انتظار موجودی هوشمند بوده است.

حلقه های ساخته شده از عاج ، زینت آلات بدلی ساخته شده از دندانهای سوراخ شده نشانه هایی از هوشمندی آخرین نسل انسانهای نئاندرتال دراروپای غربی است. از جمله نشانه های فرهنگی انسان نئاندرتال تکنیکهای پیشرفته و گوناگون ابزارسازی سنگی است که نام سبک موسترین Mousterian را به خود گرفته است(شکل2). آثار این سبک ابزارسنگی که برای اولین بار در Moustier فرانسه مشاهده شده ، عبارتند از : سنگهای کوچک تراشیده شده به صورت ماله ، قلم حجاری ، کارد و وسایل نوک تیز و دندانه دار. از طرفی در حدود هشتاد هزار سال پیش می توان آثاری از به کار گیری نوعی چسب حاصل از سوزاندن چوب درخت غان در چسباندن قطعات سنگی بر روی چوبهای بلند پیداکرد.

a Neandertal man
تصویر شبیه سازی شده از
انسان نئاندرتال
گذران زندگی انسان نئاندرتال اکثرا براساس شکار و کمتر ازجمع آوری مواد غذایی گیاهی تامین می گشت. برهمین اساس آنان می بایست با عادات رفتاری جانوران آن عهد ، مانند زمان مهاجرت های جمعی ، محل زیست ، مکانهای مهاجرت و همچنین با شیوه های شکار فردی و جمعی و با انواع دانه ها ، ریشه ها و مواد گیاهی خوراکی آشنا می بودتد. در شکار جمعی مهمترین مسئله همکاری است تا شجاعت های فردی ، به همین دلیل این انسان مطمئنا زندگی اجتماعی و گروهی داشته و گروه های شکارگر تشکیل می داده است.

احتمالا وظیفه شکار به دلیل نیاز به تحرک فراوان بر عهده مردان بوده و زنان علاوه بر بچه داری به کار جمع آوری مواد غذایی گیاهی نبز اشتغال داشته اند. تا قبل از یکصد و سی و پنج هزار سال پیش آنها توانسته بودند که سگها را رام کرده و در دفاع و شکار از آنها استفاده نمایند. مطمئنا به هنگام شکار ، نزاع خشونت آمیز نیز در می گرفت ، گزارشی در دست است که بر اساس آثار باقی مانده از انسان نئاندر تال با قدمت 36 هزار سال پیش در فرانسه ، او توسط اصابت سنگ تیزی بر سرش مجروح و توسط دیگران مورد حمایت قرار گرفته و درمان شده است.

از مهمترین شواهد دیگر در مورد انسانهای نئائدرتال ، دفن مردگان در مکانهای خاص و در جهت خاص و قراردادن انواع گل و ابزار آلات در گور آنها است که می تواند نشاندهنده نوعی اعتقاد به زندگی پس از مرگ باشد. مواردی از این گونه را می توان در غار شنیدار در عراق نیز مشاهده کرد. با توجه به هم عصر بودن انسان نئاندرتال و انسان ساپینس(مدرن) ، شواهدی از ارتباطات ژنتیک بین آنها (به دلیل یافت بقایای انسانهایی با صفات حدواسط) و مطمئنا ارتباطات فرهنگی وجود داشته است. (ادامه دارد...)تصویر بازسازی شده ای از مراسمدفن انسان نئاندرتال
در غار shanidar در عراق 

معرفی سازهای ارکست سمفونی.

 

I VIOLIN 


II VIOLIN


 

VIOLA

CELLO

 

DOUBLE BASS

 

 

 

FLUTE OBOE

 

 

 

CLARINET

 

BASSOON


 

 

TRUMPET



 

HORN
TROMBON

TUBA

 

PERCUSSIONS

 

 

HARP

 

 

 

حرکت های پنجم و اکتاو .

امروز می خواهم راجع به چند حرکت دیگر که معمولا" توصیه به انجام آنها نمی شود صحبت کنم. اولین و معروفترین آنها اکتاو یا پنجم موازی می باشد، به اینصورت که اگر بین بخش ها فاصله اکتاو یا پنجم (درست) باشد و بعد از حرکت کماکان همان فاصله هارمونیک میان همان بخشها وجود داشته باشد، این حرکت مجاز نمی باشد،
 

در میزان اول بین باس و تنور در ابتدا فاصله دو اکتاو وجود دارد که از لحاظ هارمونیک همان اکتاو می باشد و پس از حرکت باز فاصله بین این دو بخش پایینی اکتاو می باشد بنابراین حرکت فوق توصیه نمی شود.

میزان سوم حالت جالبتری است که اغلب مورد سئوال هم می باشد. دقت کنید که بین دو بخش بیرونی یعنی سوپرانو و باس فاصله پنجم درست وجود دارد (G-D)، البته این فاصله باز می باشد. اما پس وصل دو آکورد باز میان این دو بخش همین فاصه بوجود می آید اما اینبار میان D-A، بنابراین از فاصله پنجم حرکت کرده و دوباره به پنجم رسیده ایم که بد صدا می باشد.

اما میزان دوم حالت خاص دیگری است که در اینجا به شرح آن می پردازیم و آن حالتی است که اکتاو به فاصله یونیسون می رسد که باز این حرکت توصیه نمی شود.

Cross
عبور بخش ها از یکدیگر مجاز نیست.
Cross به حالتی گفته می شود که بخشها از یکدیگر عبور کنند به این شکل دقت کنید. همانطور که ملاحضه می کنید، تنور به اندازی یک سوم بزرگ از آلتو بالاتر می باشد این کار اصولا" توصیه نمی شود. همچنین در میزان دوم مشاهده می کنید که باز آلتو از سوپرانو بالاتر آمده است. دقت کنید که Corss کردن بخش ها ربطی به حرکت ندارد و اصولا" در حالت سکون توصیه نمی شود.

اما حالت دیگری از حرکت که به Overlap معروف است آن است که به هنگام حرکت بخش پایینی به نتی هدایت می شود که بالاتر از بخش بالایی قرار دارد و یا بخش بالایی به نتی می رسد که پایین تر از بخش پایین است، استفاده از این حرکت نیز معمولا" توصیه نمی شود چرا که منجر به Cross می شود.

در پایان این قسمت نیز لازم به ذکر است که برخلاف تصور بسیاری از هنرآموزان موسیقی، هارمونی، علمی بسیار ساده و زیبا می باشد. کافی است مباحث یا حرکتهایی که راجع به آنها صحبت می کنیم را با کامپیوتر یا پیانو اجرا کنید و به تفاوت میان موارد توصیه شده و نشده دقت کنید، خواهید دید که تمامی توصیه هایی که در هارمونی چهاربخشی به آنها اشاره می شود بسادگی توسط گوش انسان قابل هضم می باشد، هرچند اصول حاکم بر هارمونی که در حال حاضر راجع به آن بحث می کنیم بیشتر بر اساس زیبایی شناسی کلاسیک تهیه شده است.