Outside Playing ، قسمت اول

آیا او خارج می خواند! حتما" شنیده اید که بعد از اجرای موسیقی توسط برخی خوانندگان یا نوازندگان ساز، عده ای صحبت از خارج خواندن یا نواختن خواننده یا نوازنده می کنند، می خواهیم صحبت کوتاهی راجع به این موضوع داشته باشیم و کمی آنرا بررسی و تحلیل کنیم. ابتدا یک تعریف ساده، بصورت عام رسم بر این است که داخل خواندن یا نواختن را معادل با استفاده از نت های گام (key) و خارج خواندن یا نواختن را استفاده از نت های تغییر یافته – منظور تغییر کرماتیک - در گام می دانند. اما حقیقتا" این یک تعریف ساده و اولیه است و اگر بخواهیم همواره آنرا رعایت کنیم موسیقی خشک و یکنواختی را خواهیم داشت.

برعکس به عقیده بسیاری از موسیقیدانها استفاده از نتهای خارج، ابعاد جدیدی را به روی خوانندگی یا نوازندگی سولو (Solo) می افزاید. چرا سولو؟ برای آنکه اگر قرار باشد همه افراد گروه به دلخواه خارج از گام نوازندگی کنند به احتمال زیاد، نتیجه حاصله غیر قابل پیش بینی خواهد شد، بنابراین از این به بعد صحبت را محدود به یک ساز یا یک خواننده می کنیم که وظیفه سولو را بعهده دارد.

وقتی که شما در بازه بزرگ زمانی تعداد کمی نت خارج استفاده کنید مثلا" در طول چهار میزان تنها یک نت خارج استفاده کنید حسی که در شنونده القاء می کنید بیشتر شبیه اشتباه می باشد. مثلا" استفاده از تک نت Db در گام دو ماژور، اما برعکس استفاده از یک گروه نت های معنی دار که خارج گام هستند می تواند موسیقی شما را بسیار دلچسب و حرفه ای جلوه دهد. هنگامی که می خواهید از نت های خارج استفاده کنید این موارد باید مد نظر قرار گیرد :

اول : این نت ها چقدر از گام موسیقی فاصله دارند، بعبارتی چقدر دور هستند. هرچقدر دورتر باشند ممکن است که اثر بدتری روی شنونده بگذارند.

دوم : نت های خارجی را که بکار میبرید چه ارتباطی با یکدیگر دارند. بعنوان مثال فاصله های افزوده – مثلا" #G در گام دو ماژور - بخصوص اگر باز شده باشند می توانند بد صدا باشند.

سوم : وضعیت موسیقی قبل و بعد از نت های خارج نیز کاملا" در ایجاد حس خوب یا بد در موسیقی موثر می باشد. استفاده از پلی آکوردها – حتی مثلا" استفاده همزمان آکورد دو ماژور و Eb ماژور - یا تعویض سریع گام اگر درست انجام نشود می تواند بسیار بد صدا باشد.

لزومی به آوانگارد بودن نیست می توانیم در هر سبکی از موسیقی از نت های خارج استفاده کنیم،
در ارتباط با همین مسائل بسیاری از تصورات غلط و واقعیت هایی وجود دارد که در زیر به آنها اشاره میکنیم:

نت های خارج باید بصورت اتفاقی انتخاب شوند.
در حالی که اینگونه نیست روشهای حساب شده متفاوتی برای اجرای نت های خارج از گام وجود دارد که باید آنها را شناخت و استفاده کرد.

- یک نت یا داخل گام هست یا خارج.
داخل یا خارج گام بودن یک نت صفر و یک فازی نیست، درجه دارد و شما می توانید از داخل ترین قسمت به خارج ترین قسمت حرکت کنید و برگردید بدون آنکه به شنونده احساس بدی را القا کنید.

- شما تنها اگر آوانگارد (avant-garde) باشید باید از نتهای خارج استفاده کنید.
اصلا" اینگونه نیست و لزومی به آوانگارد بودن نیست می توانیم در هر سبک موسیقی از نت های خارج استفاده کنیم، البته با توجه به توانایی ها و شناخت ما از موسیقی.

- استفاده از نت های خارج یعنی انتخاب نت های غلط و اشتباه.
شما می توانید از نت های خارج استفاده کنید و با توجه به اهمیت سایر المانها مانند ریتم، ملودی، نوانس و ... نتیجه مطلوب از این استفاده بگیرید.

(ادامه دارد ...)

رویای عشق .

از موسیقی رمانتیک بسیار صحبت کرده ایم چرا که در کشور ما نیز همانند سایر نقاط جهان این سبک از موسیقی در میان سایر سبکهای موسیقی کلاسیک طرفداران بیشتری دارد. شاید دلیل اصلی آن توانایی بیشتر هنر رمانتیک در برقراری ارتباط با احساسات و عواطف انسانی بخصوص با خود هنرمند است بطوری که معلول همواره جلوگر حالات روحی و شخصیت صاحب اثر است.

به همین علت با شناخت موسیقی رمانتیک بسادگی می توان به شخصیت آهنگساز رمانتیک پی برد و برعکس با شناخت خصوصیات روحی هنرمند می تواند بدون پیش زمینه ذهنی کارهای هنری وی را تشخیص داد. جمله ای از روبرت شومان (Robert Schumann) در این باره به اینصورت نقل می شود که :

"بزودی همه مردم پس از شنیدن چند ثانیه از یک قطعه موسیقی توانایی تشخیص آنرا دارند که این کار از شوپن هست یا نه!"

زیبایی، لطفات و نوع آوری در موسیقی شوپن (Chopin) بی داد می کند بنابراین گفته شومان را نمی توان بپای تکراری و یکنواخت بودن کارهای هنری او گذاشت بلکه برعکس می توان آنرا به ثبات شخصیت و حالات روحی آهنگساز نسبت داد که متعاقب آن آثار هنری او شخصیت یکسانی را بروز می دهند، گویی با شنیدن آثار شوپن چهره او در ذهن انسان نقش می بندد.

اما در دوران رومانتیک پرداخت هزینه اجرای موسیقی توسط یک ارکستر یا حتی شنیدن موسیقی در سالن های بزرگ کنسرت برای قشر متوسط جامعه امکان پذیر نبود به همین علت و از آنجا که هنر رمانتیک هنری است که به احساسات و عواطف باز می گردد، طرفداران موسیقی رمانتیک بیشتر جذب پیانو در سالن های کوچک می شدند تا ارکسترهای مجلل در تالارهای بزرگ.

فرانتس لیست (Franz Liszt) از جمله آهنگسازان و نوازندگان پیانویی بود که موسیقی خود را در وهله اول برای مخاطبین طبقه متوسط خلق می کرد. در نوشته ها به کرات آورده اند که "هیچ آهنگسازی تاکنون نتوانسته است از پیانو صداهایی به زیبایی کارهای شوپن بیرون آورد" و در رابطه با لیست آورده اند که "هیچ نوازنده رمانتیکی نتوانسته است مانند لیست به هنگام نوازندگی در اعماق احساسات حاضرین نفوذ کند". این موضوع آنقدر بدیهی بود که شوپن همواره رسما" به توانایی های لیست در نوازندگی حسادت می ورزید. اما بپردازیم به یک کار زیبا از فرانتس لیست.

Liebestraum
میزا ابتدایی شروع قطعه "رویای عشق"
رویای عشق
Liebestraum یا Dream of love یا Reve de amour یا همان "رویای عشق" نمونه ای از کارهای زیبای دوران رمانتیک است که با یک نوازندگی استادانه می تواند در همان مرتبه اول به اعماق تک تک سلولهای بدن انسان نفوذ کند. اگر شنونده با شخصیت، حالات روحی و توانایی های نوازندگی لیست آشنا باشید بدون شک با شنیدن این اثر آنرا به کسی جز لیست نمی توانید نسبت دهید. (البته لیست تعداد بیشتری قطعه با همین عنوان دارد که قطعه مورد بحث از همه آنها معروف تر است و بعنوان Liebestraum 3 نیز معمولا" مشخص می گردد.)

آغاز قطعه با ملودی بم، یک off beat و همراهی نتهای زیر نشان دهنده آن است که به احتمال زیاد موسیقی نمی تواند کار شوپن باشد. چرا که استفاده از نتهای بم به این قسمت از موسیقی شخصیت قوی و محکم - و به نوعی مردانه - اما توام با لطافت (خواهش و تمنا) می دهد که مشخصا" در روحیات شوپن چنین چیزی را نمی توان پیدا کرد. آهنگساز در این قسمت برای اینکار از یک دینامیک بسیار آرام و لطیف استفاده میکند.

هنر و موسیقی انسان نئاندرتال ، قسمت دوم

هنر انسان نئاندرتال بخشی از هنر دوران پارینه سنگی است که سرآغاز آفرینش های هنری می باشد. آثار هنری این دوران به جز موارد معدود درآسیا (مثلا در نزدیک دریاچه بایکال) اکثرا در اروپا مشاهده می شود.اسپانیا و فرانسه بیشترین شواهد را در خود نهفته دارند. تقریبا به طور قاطع می توان گفت که کانونهای بزرگ دیگری نیز وجود داشته اند ولی به دلیل مصرف مواد بی دوام هیچ مدرکی از آنها وجود ندارد.

یکی از دلایل بقای آثار هنری حوزه فرانسه - اسپانیا استفاده از مواد سخت چون سنگ ، استخوان و ... است. بروز و رشد استعاره در هنر از بدو پیدایش هنر و استمرار و ثبات آن همراه با تکامل شگرف صنعت ابزار سازی نشان دهنده آن است که علی رغم تحول در صنعت ابزار سازی و پذیرش صنایع دیگر ، شعور و فرهنگ این مردمان پیوسته و همگون بوده است.

همچنانکه گفته شد شاخص فرهنگی انسان نئاندرتال تکنیکهای پیشرفته ابزارسازی سنگی است که سرمشق انسان هومو ساپینس در ابزار سازی قرارگرفته است. پیدایش قطعات گل اخرا به عنوان مواد رنگی و صفحه ای آهکی دارای چاله هایی به اندازه انتهای انگشتان در یکی از غارهای انسانهای نئاندرتال در فرانسه نشانگر شروع پیدایش هنر نقاشی است. تلاش در جمع آوری اشیای زیبای طبیعی مانند سنگواره ها ، سنگهای معدنی و صدفها و تلاش در تولید زینت آلات از دیگر نشانه های درک زیبایی در جدید ترین نسل انسانهای نئاندرتال است.

A bone flute
اندازه گذاری روی فلوت استخوانی
باتوجه به یافت آثاری ازابزار تولید صدا می توان موسیقی را قدیمترین هنر انسان دانست. قدیمیترین صوت ابزارهای یافت شده مربوط به نود تا یکصد هزارسال پیش بوده و درغار Prolom شبه جزیره کریمه در اوکراین یافت شده اند. سوتهای که دو تا سه سوراخ داشته و از استخوان بند انگشت جانوران سم دار و جانورانی مانند خرس غار ساخته شده اند در این منطقه آنچنان فراوانند که می توان منطقه را مرکز سوت سازان دنیای قدیم دانست.

با گذشت زمان می توان فلوتهای استخوانی را مشاهده نمود. این فلوتها از جنس استخوان ساق پای حیوانات (مانند خرس غار) بوده و دارای سوراخهایی با فواصل غیر مساوی هستند. قدیمی ترین فلوت مربوط به ناحیه Haua Fteah درکشور لیبی است. این فلوت دو سوراخ داشته و ازجنس استخوان عقاب است. سن این فلوت متعلق به هفتاد تا هشتادهزار سال پیش است. با اینحال معروفترین فلوت درغرب کشور اسلوونی با قدمت 45 هزار سال در غاری واقع در ناحیه Divije Babe همراه با بقایای فرهنگ موسترین یافت شده است. باقیمانده این فلوت دارای 2 سوراخ کامل و 2 سوراخ تخریب شده است ولی بر اساس محاسبات و شبیه سازیهای انجام شده طول تقریبی آن حدود 37 سانتیمتر بوده است.

باقیمانده فلوت اصلی نشان دهنده وجود 4 نت موسیقایی درحد 2 فاصله تمام پرده ای و یک فاصله نیم پرده ای می باشد. با توجه به شبیه سازی این فلوت می توان ادعا نمود که فواصل موسیقایی اجرا شده توسط آن تقریبا در گام بزرگ (ماژور) قرار می گیرند. سوراخهای منظم گرد در مرکز تنه استخوان توسط انسان نئاندرتال و با کمک ابزار سنگی ایجاد شده اند. قطر سوراخها متناسب با استفاده توسط انگشت است.

A bone flute
شبیه سازی فلوت استخوانی Divije Babe
عدم وجود بافت اسفنجی در این استخوانها امکان استفاده از بدنه آنهارا به عنوان یک ساز بادی فراهم می کند. از انواع دیگر سازها که توسط انسانهای نئاندرتال به کار گرفته می شدند می توان از ساز های خراشی (Rasp) نام برد. در سال 1967 در معدنی در Schulensbroek در بلژیک از لایه ای در زیر عمق 10 متری زمین به سن شصت تا هفتاد هزار سال پیش استخوانی از ماموت کشف شد که به طرز شگفت آوری عاج کاری گشته است. این ابزار ساده از طریق کشیده شدن جسمی دیگر بر روی عاج های آن به صدا در می آید.

با توجه به همزمانی جدیدترین انسانهای نئاندرتال و قدیمترین انسان ساپینس در یک دوره ده هزار ساله می توان گفت که ارتباط این دو انسان در پیدایش هنر و بویژه گسترش کاربرد موسیقی تاثیر مثبت داشته است.

درپایان قابل ذکر است که امروزه میتوان تداوم حضورسازهای موسیقی انسانهای نئاندرتال را حس نمود. وجود سوتهای استخوانی به عنوان اسباب بازیهای کودکانه در بین بعضی از گروههای قومی اروپایی در مجارستان ، سوئیس ، و شبه جزیره اسکاندیناوی ، استفاده از سازهای خراشی در اکثر نقاط جهان در مراسم مذهبی و جادوگری خود حاکی از انتقال سنتهای موسیقیایی انسانهای نئاندرتال به انسانهای عهد حاضر است.

فلوت استخوانی